مجله خبري رامسر وتنكابن (درياديم)

من و نماینده مردم در مجلس (قسمت دوم)

همانگونه که به خاطر دارید در سال 88 فرصتی بدست آمده بود تا با یکی از نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی گپ و گفتی داشته باشم و در آن جلسه نماینده مذکور که می بایستی بر سر قراری که از قبل تعیین کرده بود حاضر شود و به همین دلیل صحبت ما قطع شده بود اما ایشان قول داده بودند تا دراولین فرصت با هم نشست دیگری داشته باشیم چند روز پیش این اتفاق افتاد که اینک عین گفتمان فی مابین به نظر شما می رسد:

پس از سلام و احوالپرسی دو طرفه:

من: از اینکه بار دیگر فرصتی بدست آمد تا صحبت های باقی مانده را ادامه دهیم خوشحالم

نماینده: من هم همینطور ولی برایم جالب بود که شما عین صحبت هایی که بین ما رد و بدل شد را در سایت ها منتشر کردید

من: به شما عرض کرده بودم که این کار را انجام خواهم داد مگر از نظر شما عیبی هم داره؟

نماینده: نه اصلا، اتفاقا خوشحال هم شدم و خودم که بعنوان یک خواننده به مطالب نگاه می کردم برای من جالب بود

من: اگر موافق باشید صحبت مان را آغاز کنیم

نماینده: من هم موافقم

من: صحبت ما به آنجا رسیده بود که گفتم مردم ما مطالباتی دارند و برای دستیابی به آنها باید روشهای کارآمدتری پیش روی آنها قرار گیرد حال می خواهد این مطالبات از جنس فرهنگی،اجتماعی،اقتصادی یا سیاسی باشد به نظر شما آیا بهترین راه برای این منظور استفاده از امکانات نمایندگان مردم در شورای اسلامی و شوراهای شهر و روستا نیست؟

نماینده: البته که همینطور است ولی مطالب در قامت حرف با آنچه در عمل به آن برمی خوریم متفاوت است و خیلی از کارهایی که در حرف و صحبت فکر می کنیم می توانیم آنها را انجام دهیم در عمل با بن بست های جدی روبرو می شویم که به نظر من این مسئله را هم شامل می شود.

من: من اینطور که شما می فرمایید فکر نمی کنم و مایلم به عرض شما برسانم که اگر من به جای نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی بودم در ابتدا مردم را نسبت به ظرفیت های قانونی که در اختیار نمایندگانشان در مجلس شورای اسلامی و شوراهای اسلامی شهر و روستا قرار دارد آگاه می کردم و با دعوت از با سوادترهای مردم حوزه انتخابیم روشهای اجرایی این موضوع را به آنها آموزش می دادم و به صورت خزنده و آرام آرام تمرین عملی برقرار می کردم و آنگاه در مقاطع زمانی کوتاه، میان و بلند مدت در جدول زمانی چهار ساله به بررسی دستاوردهای اجرایی این طرح می پرداختم و در مسیر راه اشتباهات را کاهش می دادم البته برای نتیجه گیری بهتر، از مشورت و همکاری دستگاههای اجرایی و قضایی هم بهره مند می شدم.

نماینده: اینطور که شما فرمودید من هم لذت بردم ولی باز اصرار دارم اگر بشود اینگونه عمل کرد که خیلی خوب است ولی امکان ندارد.

من: شما تا کنون آیا سعی کردید از توان نمایندگان مردم در شوراهای شهر و روستای حوزه انتخابیه خود استفاده کنید؟

نماینده: نکته همینجاست، شما وقتی نمی دانید که میزان ظرفیت افراد برای همکاری چقدر است و در نتیجه همکاری آیا فواید کار بیشتر خواهد بود یا ضررهای آن، چگونه می توانید در این زمینه کار کنید؟

هیچ فکر کردید که اگر این کارها انجام بشود در دوره بعدی جایی در دل مردم نخواهید داشت و یکی از اعضای شورای اسلامی شهر یا روستا بعنوان رقیب در مقابل شما قرار خواهد گرفت؟

من: عجب!!! پس مشکل اصلی این است:رقیب! من در چه فکری هستم و شما به چه مواردی اشاره می فرمایید!راست می گویید من فکر اینجا را نکرده بودم اما اگر شما بدانید و بتوانید طوری کار کنید که همه مردم مطلع شوند اینکه طراحی، اجرا و مدیریت این برنامه بدست شما است بطور طبیعی همه توجهات مردمی به سوی شما خواهد بود و در این حالت نه تنها شما چیزی را از دست نخواهید داد بلکه محبوبیت مردمی خود را نیز افزایش خواهید داد.

نماینده: آیا شما در این مورد طرح و برنامه مشخصی دارید و آیا حاضر هستید در این طرح به من کمک کنید؟

من: بله طرح و برنامه جامع و کاملی در این باره در دست دارم و هم اکنون بصورت مکتوب در اختیار من است. جناب نماینده من نه تنها برای کمک که چه عرض کنم خدمت کردن به شما حاضرم بلکه حاضرم این موضوع را به صورت یک حرکت و یک الگوی رفتاری جامع برای همه نمایندگان مردم به اجرا برسانیم.

نماینده: البته یادتان باشد که من زودتر وقت گرفتم. (کمی با تبسم و شوخی)

من: آقای نماینده آیا می دانید مشکل اصلی از کجا ناشی می شود؟ مشکل مملکت ما این است که آنقدر در الفاظ و گفتارها گفتند نماینده مجلس-نماینده مجلس که این تکرار باعث شده که همه فکر کنند شما نماینده مجلس هستید نه نماینده مردم، در حالی که شما نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی هستید و من پیشنهاد می کنم این نوع گفتارها را تغییر دهید و مرتب بگویید نماینده مردم.

نماینده: خب البته ما همه سعی داریم و می گوییم نماینده مردم شریف..... در مجلس شورای اسلامی نه آنچه که شما اشاره می کنید.

من: قضاوت این موضوع را بگذاریم در اختیار مردم بهتر خواهد بود. جسارتا باید عرض کنم که اگر شما نماینده مجلس هم بودید باز مشکلی وجود نداشت ولی برخی رفتارهای شما نمایندگان به مردم این موضوع را القاء می کند که شما نماینده دولت هستید نه مردم.

نماینده: من به شدت با این موضوع مخالفم و به این نتیجه گیری معترضم. به نظرم برخی می خواهند با این نوع شایعه سازی ها ذهن مردم را نسبت به نمایندگانشان مخدوش سازند.

من: ای کاش اینچنین بود که شما می فرمایید ولی حقیقت چیز دیگری است و ما خیلی از مواقع دوست داریم شاهد اقتدار مجلس در برابر دولت باشیم ولی بیشتر شاهد وضعیت متفاوت از این موضوع هستیم.بعنوان مثال آقای رئیس جمهور با صراحت به نمایندگان مجلس توهین می کند و نمایندگان سکوت را ترجیح می دهند.

نماینده: (صحبتم را قطع می کند) اشتباه نکنید این صحبت هایی که شما می فرمایید به صحبت های یک دوست انقلاب شبیه نیست.

من: (اینبار من صحبت او را قطع می کنم) بله متوجه ام ما ضد انقلابیم و هر کسی که دور از انتظار شما سخن بگوید ضد انقلاب است نه دوست انقلاب ولی جناب نماینده حالا که صحبت به اینجا رسید مایلم از شما بپرسم که آیا می دانید شما نمایندگان قادر بودید اعتراضات پس از انتخابات ریاست جمهوری را بدون ورود نیروهای امنیتی و انتظامی،مدیریت کنید و حال آنکه به جای این کار مشغول کارهای معمول خود بودید؟

نماینده: من این موارد را که شما می گویید قبول ندارم.این دعوا مربوط بود به دو جناح حاضر در انتخابات و به ما نمایندگان ربطی نداشت و قرار نیست که ما در اینگونه مطالب هم دخالت کنیم.

من: من به مطالبات مردمی و روشهای بدست آوردن مطالبات اشاره ای داشتم و عرض کرده بودم که بهترین راه ورود به مطالبات مردمی استفاده از ظرفیت های قانونی در اختیار نمایندگان مردم است.اگر هر یک از نمایندگان مردم با مردم حوزه انتخابیه خود رابطه صمیمی و نزدیکی داشته باشند و مردم به آنها اعتماد کنند همه مطالبات خود را از طریق نمایندگان خود دنبال می کنند نه در خیابانها و به شکلی که همه دیدیم. مطالبات بحق و نا حق فرقی نمی کند مطالبه مطالبه است و مردم حق دارند خواسته های خود را مطرح کنند و درست تر آن است که مراجع قانونی با روشهای صحیح پاسخ آنها را بدهند.(سکوت)

نماینده: من در حال گوش دادن هستم شما ادامه بدهید...

من: تصور بفرمایید نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی پس از موفقیت در انتخابات مجلس شورای اسلامی، برنامه ویژه ای برای ایجاد انسجام و سازماندهی تخصصی مردم به قصد ساماندهی امور فرهنگی،اجتماعی،اقتصادی و سیاسی آنها داشته باشند و همه را بدور هم جمع کنند و بین آنها دوستی و مهربانی ایجاد کنند و در مواقعی که مردم خواسته ای دارند ترجیح دهند که قبل از هر کاری با نمایندگان خود در میان بگذارند و نمایندگان هم متعهد باشند که با سرعت و کیفیت مسائل را دنبال کنند،در این صورت تجمعات خیابانی معنا و مفهومی پیدا نمی کند.

شاید با افکار و عقایدم مخالفت داشته باشید اما من با قاطعیت عرض می کنم که نمایندگان مردم در ایجاد و تشدید وقایع پس انتخابات بی تاثیر نبودند و در مقابل می توانستند مانع از بوجود آمدن این مسائل شوند و یا حداقل در کاهش آن نقش داشته باشند ولی چنین نشد.

نماینده: شما خیلی ساده همه را متهم می کنید و نتیجه گیری هایتان سریع است و ممکن است از انصاف دور شوید و من از این بابت نگران هستم.

من: شما با نمایندگان مردم در شوراهای اسلامی که بطور تنگاتنگ با مردم در ارتباط هستند کار نمی کنید چون بیم دارید که برای شما رقیب ایجاد شود، آنگونه که برای منافع خود پیگیری دارید مطالبات بحق مردم را دنبال نمی کنید، در مواقع بحرانی که بین مردم و دولت اختلاف ایجاد می شود به میدان نمی آیید، در پی ایجاد و برقراری انسجام بین مردم نیستید و تنها در زمان برگزاری انتخابات در میان قشرهای مختلف مردم حضور می یابید تا آرای آنها را به نفع خود درآورید، در مقابل توهین های دولت و رئیس دولت سکوت می کنید و ...

همه اینها را غیر منصفانه نمی دانید اما حرفهای مرا که بیشتر جنبه پرسشی دارد دور از انصاف می پندارید؟

نماینده: من چنین جسارتی نکردم منظورم این بود که در بیان مطالب کمی بیشتر باید دقت کرد تا حق کسی پایمال نشود.

من: بهر حال احساس من این است که نقش نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی باید بیشتر از اینها باشد، شما از مردم رای گرفتید و باید در خدمت مردم باشید نه در خدمت غیر مردم. ممکن است خیلی ها از شما انتظاراتی داشته باشند و انتظاراتشان در تضاد با منافع مردم باشد شما باید مقاومت کنید و از حق مردم محافظت کنید و از هیچ کس و هیچ چیزی هراس نداشته باشید. مردم با شما خواهند بود نباید امید آنها نسبت به شما نمایندگان به یاس و نا امیدی تبدیل شود چون این وضعیت بسیار خطرناک است.

یکی از راههای تثبیت بیشتر نظام، نزدیکی نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی با مردم حوزه انتخابیه خودشان است و بهتر است نمایندگان مردم در این باره از تجربه هشت سال دفاع مقدس استفاده کنند. اگر قبول داشته باشید افرادی که در جبهه های جنگ حضور داشتند دارای انگیزه های متفاوتی بودند که ما در اینجا به آنها اشاره ای نمی کنیم اما مدیریت جنگ همه این افراد دارای انگیزه های متفاوت را در یک جهت و برای دست یابی به یک هدف قرار می داد و چه بسا در فعل و انفعالات جنگ وقایعی رخ می داد که بسیاری از انگیزه های کم ارزش به انگیزه های با ارزش و با ارزش تر تبدیل می شد که به نظر من هر یک از ما، در این باره تجربه ای داریم.

صحنه های فرهنگی،اجتماعی،اقتصادی و سیاسی مردم ما نیز بی شباهت با جنگ و دفاع مقدس نیست، چرا که برای محافظت از ارزشهای موجود باید در مقابل تهاجمات دفاع کرد و با عوامل تهدید کننده و مخرب جنگید و همه مدیران باید تلاش نمایند تا مردم را در یک صف و برای رسیدن به یک هدف مشترک قرار دهند که به نظر می رسد در این باره نقش موثر نمایندگان مردم چه در شورای اسلامی و چه در شوراهای شهر و روستا غیر قابل انکار است.

نماینده: این مسئله بیشتر برایم روشن شد و من کاملا با شما موافقم و همینجا این موضوع به ذهنم خطور کرد که شما با این عقاید خوب و مفید چرا خودتان وارد بحث نمایندگی نمی شوید؟

من: یکی از مشکلات مردم ما این است که فکر می کنند هر کسی می تواند وارد هر نوع کاری شده و در آن کار موفق شود در صورتی که چنین نیست، برخی افراد تنها قادر خواهند بود یک نیروی فکری خوبی برای جامعه باشند نه نیروی اجرایی و در مورد خودم هم این اعتقاد را دارم که من ایده پرداز،برنامه ریز و ناظر خوبی برای طرح های سازنده می توانم باشم و باید سعی کنم خود را در این حد حفظ کنم زیرا ورود به حوزه های اجرایی می تواند توان فعلی ام را هم از من بگیرد و این موضع شامل حال افراد دیگر هم می شود. خیلی از افراد اجرایی نیروی فکری نیستند و باید نیروهای فکری را در کنار خود داشته باشند تا کارها با منطق پیش برود.

نماینده: چگونه می توان این مباحث را نهادینه کرد؟

من: در این باره به دفعات پژوهش انجام داده ام و تنها راهی که می توان برای این منظور انتخاب کرد، ایجاد و برقراری ارتباط بیشتر و معنا دارتر قوای سه گانه و دستگاههای تابعه آنها می باشد. وقتی این موضوع هدف اصلی قرار گیرد محتوای آن نیز بدست خواهد آمد. جزئیات بیشتر باید در یک وقت جداگانه مطرح شود ولی باید بدانیم که با گذشت 31 سال از پیروزی انقلاب اسلامی ایران هنوز آن هماهنگی و همکاری مورد نظر بین قوای سه گانه بوجود نیامده است.


ادامه مطلب

هیس!

زن و شوهری مشغول صحبت درباره مسائل زناشویی هستند که ناگهان یکی از فرزندان نوجوان آنان وارد اتاق می شود و بلافاصله یکی از آن دو می گوید: هیس!

به نظر شما در این هنگام آیا می توان گوینده هیس را به عمل سانسور متهم کرد؟

در طول سال های پس از انقلاب اسلامی ایران که در بهمن 57 به وقوع پیوست ما همواره شاهد هیس ها و عدم هیس هایی بوده ایم که از طرف مراجع فرهنگی،اجتماعی،اقتصادی و سیاسی مطرح می شده است و از سوی دیگر مخاطبان با برخورد های مختلف به این هیس ها پاسخ می دادند و آنچه ما امروز شاهد آن هستیم نتایج اعتنا و عدم اعتنا به هیس های اعلام شده است.

بر اساس حکم عقل و مجموعه دانش ها و بینش های حاکم بر حوزه های چهارگانه، همه هیس ها قابل اعتنا نیستند و به برخی از آنها می شود بی اعتنایی انجام داد و به نتایج مطلوبی نیز دست یافت اما چگونه می توان به این تشخیص رسید که هیس های قابل اعتنا و غیرقابل اعتنا کدامند موضوعی است که ما قصد پردازش آن را داریم.

هیس تنها علامت سکوت نیست و در دوره ای که ما در آن زندگی می کنیم بیشتر برای دعوت به احتیاط به کار می رود حال ممکن است مصداق احتیاط پرهیز از ایجاد سروصدا باشد یا عدم ارتکاب عملی خاص!

حکومت ها و دولت ها همواره به طور پنهانی در باره محتوای بحث ما مشغول تصمیم گیری هستند و لحظه ای از این کار فارغ نمی شوند چرا که پدیده های مختلفی به طور طبیعی و تصنعی در جریان کار آنها موجودیت می یابد که مسئله دانستن و ندانستن مردم همیشه محل شک و جای سوال بوجود می آورد و تصمیم گیران کلان و خرد حکومتی و دولتی برای جلوگیری از حوادث احتمالی ناشی از دانستن مردم، معیارهایی را برای این موضوع در نظر می گیرند.

مدیریت اطلاعات و افکار عمومی امروزه به یکی از پیچیده ترین مسائل روز دنیا در آمده است و بسیاری از قدرت های دنیا با تسلط بر علوم وفنون مربوط به آن، پایه های قدرت خود را مستحکم تر می کنند و در مقابل آنها کشور هایی هم وجود دارند که زمامداران آنها به دلیل اشراف نداشتن بر مجموعه دانش ها و بینش های مربوط به این حوزه و به کار نبستن روشهای منطقی و منطبق بر معلومات و تجربیات موجود، آناتومی قدرت خود را دچار ضعف و تزلزل می سازند تا جایی که سرانجام از هستی ساقط می شوند.

در این زمینه به طور قاطع نمی توان حکم کرد که تقسیم بندی بلوک های قدرت در جهان می تواند ملاک خوبی برای شایستگی و عدم آن برای موضوع مورد بحث مان قرار گیرد زیرا این موضوعات با معیارهای مختلفی ارزیابی می شوند و در قالب های همیشگی و متعارف قابل تعریف نیستند اما با قاطعیت می توان گفت که منطق پذیری حاکمان و دولتمردان عامل مهم و تعیین کننده ای در سنجش موارد مطروحه می باشد که اگر تصمیم گیری ها بر اساس حاکمیت عقل و منطق صورت گیرد، نتایج آن کاملا متفاوت تر از حاصل کار مدیرانی است که از این دو عنصر مهم تبعیت نمی کنند.

در روزگاری که ما در حال گذران آن هستیم این موضوع به روشنی قابل تشخیص است که چگونه حبس و یا عدم حبس اطلاعاتی از سوی مدیران ارشد یک کشور می تواند تنظیم کننده روابط فرهنگی،اجتماعی،اقتصادی و سیاسی باشد و این موضوع در کنار سایر اقدامات تخصصی نقش تعیین کننده ای در بود و نبود قدرت ها دارد.

متاسفانه در 31 سال گذشته کشور ما آسیب های جدی و گاه جبران ناپذیری را از این ناحیه به خود دیده است و در حال حاضر نیز مردم و مسئولان ما در حال دست و پنجه نرم کردن با مشکلاتی هستند که بسیاری از آنها ناشی از عدم رعایت موازین علمی و منطقی مربوط به موضوع مربوط به بحث ما می باشند.

کنش ها و واکنش های منطقی و غیر منطقی از سوی جریان های حکومتی و مردمی و انتقال و عدم انتقال اطلاعات مربوط به جناح های مطرح داخل و خارج نظام، مجموعه مواردی هستند که بسیاری از آنها باعث رخدادهای تحول زا شده اند و هم اکنون نیز ما در حال تجربه کردن آنها هستیم.

اگر خوب به یاد داشته باشید در زمان برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی،شوراهای اسلامی شهر و روستا،مجلس خبرگان و ریاست جمهوری این مسائل بیش از هر زمان دیگری نمود می یابد و هر یک از جناح های درگیر انتخابات سعی دارند با استفاده از اطلاعات تحت سلطه خود جناح رقیب را به زانو در آورده و جناح خود را به پیروزی برسانند و در اینجا همه آگاهان و عالمان مسلط بر حوزه اطلاعات و افکار عمومی به خوبی می دانند که بازی با اخبار و اطلاعات همچون بازی با آتش یا مواد منفجره می تواند خیلی خطرناک باشد و چه بسیار کارکشتگانی بودند که سالها با مواد منفجره سروکار داشتند اما در یک مقطع زمانی خاص بر اثر غفلت و عدم به کار گیری به موقع از مجموعه معلومات و تجربیات به دست آمده موجودیت خود را از دست داده اند.

پس نتیجه می گیریم که هیسی را نمی توان بطور مطلق بد یا خوب دانست و برای به دست آوردن پاسخ این پرسش که چه هیس هایی بد و کدام یک از آنها خوب هستند به ناچار راهی را می بایست طی نمود که اگر چنین اقدامی صورت نگیرد تنها شانس می تواند بقاي ما و شما را تضمین نماید و این یک هشدار جدی است که اگر با آگاهی کامل وارد این مقوله نشویم خطرات و عوامل مخرب بسیاری سلامت و موجودیت ما را تهدید خواهد کرد.

حتما به نگارنده حق خواهید داد که در مورد این موضوع کمی با احتیاط تر بنویسم و خود را دچار آنچه اکنون در سطور فوقانی متذکر آن شده ام نسازم که این خود نوعی مدیریت اطلاعات و افکارعمومی به حساب می آید که از قدیم چنین گفته اند: رطب خورده منع رطب کی کند!

ايميل نويسنده:drmohaqeq@gmail.com


ادامه مطلب